سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی به نفسش بیشتر گردد و در ریاضت و اصلاح آن کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :16
کل بازدید :211043
تعداد کل یاداشته ها : 170
103/2/17
1:49 ص

 نظریه ی هوش های چندگانه گاردنر در تدریس

 گاردنر در نظریه ی هوش های چندگانه سعی کرده است تا حوزه ی توانایی های خلاق و استعداد های دانش آموزان را به آن سوی مرزهای هوش بکشاند. تئوری گاردنر شیوه ای را از یادگیری و یاددهی خلاق و اثربخش معرفی می کند که می توان به وسیله  ی آن روش های تدریس را خلاق تر نمود. معلّمان باید بداند که روش های تدریس برخاسته از یک هوش به تنهایی، روش پیش پا افتاده و غیر خلاق است. ولی اگر در آن روش از سه تا پنج هوش استفاده شود، توسعه یافته و نوآورانه محسوب می شود  .

 

بررسی تطبیقی روش های سنتی تدریس و   MI در کلاس: معلّم کلاس‌های  MI با معلّم کلاس‌های سنتی تفاوت‌های زیادی دارد.

   در کلاس‌های سنتی :  معلّم معمولاً روبروی دانش‌آموزان می‌ایستد و سخن می‌گوید و چیزهایی را روی تخته می‌نویسد. در کلاس های سنتی با دانش آموزان به صورت یک گروه مشابه برخورد می شود و تمرینات مشابهی به همه دانش آموزان داده می شود. در این حالت انتظار می رود در زمان یکسان جواب مشابهی توسط دانش آموزان ارایه شود. از دانش آموزان انتظار می رود طی یک زمان محدود و یکسان، دانش ارائه شده توسط معلم را فرا گیرند و اکثر دروس را، که با استفاده زبان و تحلیل ریاضی-  منطقی ارائه می شود به وسیله ی روش های محدود و آزمون های مکرر فرا گیرند. در این حالت، بهترین نمره به دانش آموزی اختصاص داده می شود که بالاترین توانایی را برای محفوظات دارند. در این صورت امکان دارد دانش آموزی که از هوش زبانی بالایی برخوردار است، خارج از نوبت صحبت کند و دانش آموزی با هوش فضایی-  مکانی فوق العاده، ممکن است به خط خطی کردن دفتر خود یا خیال پردازی مشغول شود؛ دانش آموزی که در هوش برون فردی، از توانایی بالایی برخوردار است، احتمال دارد به معاشرت با دیگران بپردازد و دیگری با هوش طبیعت گرای خود، حیوا نی را سر کلاس بیاورد.

 این دانش آموزان با این رفتارها، می خواهند بگویند که :«این است روشی که من با آن مطالب جدید را    می آموزم و اگر شما از طبیعی ترین کانال یادگیری من وارد نشوی، من باز این کارها را انجام خواهم داد  .

در کلاس‌های  MI : معلّم به طور مرتّب روش تدریس خود را از تغییر می‌دهد. از روش زبانی به مکانی و از مکانی به موسیقیایی و همین‌طور تا آخر، تغییر می‌دهد و اغلب با روش‌های مختلفی به ترکیب این مقولات هوشی می‌پردازد. معلّم MI ممکن است بخشی از زمان کلاس را به سخنرانی یا نوشتن روی تخته اختصاص دهد، این تکنیک، نوعی روش مقبول به شمار می‌آید و معلّمان بسیاری از اوقات این کار را انجام می‌دهند. آموزگار MI همچنین ممکن است برای روشن ساختن مطلبی، به کشیدن تصاویر روی تخته یا نشان دادن فیلم بپردازد. گاهی نیز برای اینکه صحنه را برای نتیجه‌گیری و رسیدن به هدف آماده کند یا نکته‌ای را خاطرنشان کند، به پخش فایل های صوتی اقدام کند. او شرایط را برای تجربیات عملی آماده می‌کند، خواه این فعّالیّت مستلزم برخاستن دانش‌آموزان از جای خود و حرکت آنان باشد یا آوردن شیئی از بیرون به داخل کلاس، و یا ساختن اشیایی توسط دانش‌آموزان که میزان درک آن ها را نشان می دهد. او هم چنین دانش‌آموزانی دارد که با یکدیگر با روش‌های مختلف همکاری می‌کنند. او برای دانش‌آموزان فرصت‌هایی فراهم می‌کند تا بتوانند اندیشه‌های خود را نشان دهند؛ به کارهای هوشمندانه بپردازند یا تجربیات و احساسات شخصی خود را با موضوعات مطالعه شده پیوند دهند. هم چنین، آنان را به میان موجودات زنده یا طبیعت  می برد. به اعتقاد گاردنر تشخیص این امر توسط معلمان موجب می شود تا با مشکلات درسی، برخورد خلاقانه و مناسب تری داشته باشند. به ویژه اگر بتوانیم روش تدریس را بیش تر روی هوشی متمرکز کنیم که بچّه ها بیش تر دوست دارند. و انتظار دارند که معلم در آموزش خود از آن هوش بیش تر استفاده کند. (آرمسترانگ،1381( معلمین می‌توانند شیوه‌های سنتی تدریس خود را با استفاده از روش‌هایی که موجب برانگیخته شدن هوش‌های چندگانه افراد شود ممزوج کنند. آموزگاری که چنین است بر تدریس به شیوه‌ی ریتمیک تأکید دارد (موسیقیایی)، برای روشن شدن مطلب به کشیدن تصاویر روی تخته اقدام می‌کند (مکانی)، در حین صحبت از حرکات نمایشی استفاده می‌کند (حرکتی، جسمانی) در بین صحبت‌هایش مکث می‌کند تا دانش‌آموزان فرصت تأمّل داشته باشند (درون فردی)، سؤالاتی می‌پرسند که دانش‌آموزان را سر ذوق می‌آورد (میان فردی) و در صحبت‌هایش از منابع طبیعت استفاده می‌کند (طبیعت‌گرا).

این جاست که این معلّم روش سنتی را با روش MI ترکیب کرده است. جدولی که در ذیل آمده است خلاصه‌ای از فعّالیّت‌های آموزشی، منابع آموزشی و شیوه‌های آموزشی در کلاس است. با توجّه به این جدول می‌توان ایده‌های خوبی برای کلاس گرفت.

 دلایل خلاق بودن یادگیری و یاددهی از طریق هوش های چندگانه

- یادگیری از طریق هوش های چندگانه لذ ت بخش تر و شادتر است.

-شاگرد و معلّم درفرایند یادگیری یاددهی هوش های چندگانه خسته نمی شوند.

-کیفیت آموزشی از طریق یادگیری به وسیله ی هوش های چندگانه بیشتر است.

-پایداری یادگیری و توانایی ترکیب آموخته ها دراین روش بیشتر است.

-در این روش شاگردان امکان یادگیری ابعاد مختلف هوش خود را دارند.

-معلّمان امکان ارائه ی بهترین روش تدریس را دارند.

-رضایت مندی آموزشی شاگردان دراین روش بالاتر است.

-شاگردان و معلّمان در این روش یادگیری فعال ترند.

 

 انواع ارزشیابی با توجه به تئوری MI) ) : در شیوه های ارزشیابی واقعی و توصیفی، از ابزار، وسایل و روش های بی شماری استفاده می شود. یکی از پیش نیازهای اصلی ارزیابی واقعی و معتبر، مشاهدات است و همان گونه که گاردنر بیان کرده، بهترین روش، مشاهده ی نحوه ی به کارگیری سیستم های نمادین هریک از انواع هوش چندگانه توسط ایشان است. یکی دیگر از مؤلفه های اصلی در انجام ارزشیابی واقعی، مستندسازی فعالیتهای دانشآموزان است و می توان عملکرد دانش آموزان را با روش های مختلف ثبت و نگهداری کرد.

 از جمله گزارش های داستان گونه از کارهای دانش آموزان از طریق ضبط با نوارهای صوتی یا نوارهای ویدئویی، عکاسی، یادداشت های دانش آموزان از مهارت های متنوع خود و مصاحبه با دانش آموزان.