پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد !
پای خروست و ببند، بمرغ همسایه هیز نگو !
پایان شب سیه سپید است.
پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست !
پز عالی، جیب خالی !
پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه !
پس از قرنی شنبه به نوروز میافته !
پستان مادرش را گاز گرفته !
پسر خاله دسته دیزی !
پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان !
پسر کو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوانش نخوانش پسر !
پشت تاپو بزرگ شده !
پله پله رفت باید سوی بام.
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند !
پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر،کار خردمندان نیست.
پوست خرس نزده میفروشه !
پول است نه جان است که آسان بتوان داد !
پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله !
پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور !
پول ما سکه عُمَر داره !
پول دارها به کباب، بی پولها به بوی کباب ،
پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه !
پیاده شو با هم راه بریم !
پیاز هم خودشو داخل میوه ها کرده !
پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه !
پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید، می گفت : ترشی بمن نمیسازه !
پیش از آخوند منبر نرو !
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار تا نباشد در پس دیوار موش
پیش رو خاله، پشت سر چاله !
پیش قاضی و معلق بازی !